دوشنبه چهاردهم آذر ۱۴۰۱ - 16:38 - منیژه سارونه -
با حرفهایش، نیشم زد.
زندگی بی رنگم را باقلم امید، رنگین کردم.
زندگیم مدتی است بوی ، آرامش میدهد.
آنقدر احساس سبکی کردم که خودرا در آسمان، یافتم.
با دیدن تو، چراغ قرمز دلم بدون احتیاط سبز شد.
شمع برافروخته، اشکهایش سرازیر شد.
برای دل شکسته ام، چینی بندزن صدا زدم.
شکسته های دلم را جمع کردم، دستم برید.
سینه ام، زندان دلم شد.
وقتی لبخند میزنم، روحم میخندد.
با قرص خواب، خواب خریدم.
بخت سیاهم را، با وایتکس شستم.
بی تو، زندگیم بیات شد.